Blogfa - aghoo.blogfa.com - مینای دل

Latest News:

خلاقیت قاضی 21 Aug 2013 | 09:44 pm

روزی روزگاری درسرزمینی دهقانی و شکارچی باهم همسایه بودند. شکارچی سگی داشت که هر بار از خانه شکارچی فرار میکرد و به مزرعه و آغل دهقان میرفت , خسارتهای زیادی ببار می آورد. هر مرتبه دهقان به منزل شکارچی ...

آرایشگر و نذر 15 Aug 2013 | 10:27 pm

در لوس آنجلس آمریكا، آرایشگری زندگی می‌كرد كه سالها بچه‌دار نمی‌شد. او نذر كرد كه اگر بچه‌دار شود، تا یك ماه سر همه مشتریان را به رایگان اصلاح كند. بالاخره خدا خواست و او بچه‌دار شد! روز اول یك شی...

امام جماعت 15 Aug 2013 | 10:24 pm

در روزگارانی دور، غریبی وقت اذان وارد قریه ای شد و برای نماز به مسجد رفت. امام جماعت را دید یک دست و یک پا ، که یک گوشش بریده بود و یک چشمش از کاسه درآمده . از ریش سپیدی، علت پرسید. پیرمرد لبخندی زد ....

خدمت به گرگ 4 Aug 2013 | 02:44 pm

گرگی که استخوانی در گلویش گیر کرده بود بدنبال کسی میگشت که آنرا در اورد.در این هنگام به لک لکی رسید و از او خواست تا دربرابر مزد او را از این عذاب نجات دهد لک لک سرش را در دهان گرگ کرد  استخوان را در ...

رقابت 3 Aug 2013 | 12:12 am

اسب ها هرگز با هم مسابقه نمی دهند. ما انسان ها هستیم که آن ها را به مسابقه می کشیم. اسب ها هنگامی که آزاد و سر مستند به سرعت بادها می دوند. زنبورهای عسل نیز از هم پیشی نمی گیرند، همگی از گل ها کام دل ...

زنجیر عشق 29 Jul 2013 | 06:46 pm

یک روز بعد از ظهر وقتی اسمیت داشت از کار برمیگشت خانه، سر راه زن مسنی را دید که ماشینش خراب شده و ترسان توی برف ایستاده بود. اون زن برای او دست تکان داد تا متوقف شود. اسمیت پیاده شد و خودشو معرفی کرد ...

حرف مفت 29 Jul 2013 | 06:40 pm

نخستین خط تلگراف در سال 1274 ه.ق. در زمان ناصرالدین شاه، میان قصر گلستان و باغ لاله زار کشیده شد و پس از آن به سراسر ایران گسترش پیدا کرد. روزي که تلگراف خانه در تهران افتتاح شد مردم باور نمي کردند که...

تله موش 29 Jul 2013 | 12:10 pm

زندگی 25 Jul 2013 | 11:23 am

وی که تا آن زمان هرگز به چنین رستورانی نرفته بود، در گوشه ای به انتظار نشست، با این نیت که از او پذیرایی شود. اما هرچه لحظات بیشتری سپری می شد، ناشکیبایی او از اینکه می دید پیشخدمت ها کوچک ترین توجهی ...

چوپان و ترس جان 23 Jul 2013 | 12:12 pm

چوپانی گله را به صحرا برد به درخت گردوی تنومندی رسید. از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد كه ناگهان گردباد سختی در گرفت، خواست فرود آید، ترسید. باد شاخه ای را كه چوپان روی آن بود به این طرف و آن طر...

Recently parsed news:

Recent searches: