Blogfa - amiralijoojoo.blogfa.com - amiralijoojoo-e-maman

Latest News:

به سلامتی ما اومدیم 24 Jul 2012 | 06:15 am

خوب از کجا آغاز کنم قصه های وروجک رو نمیدونم اما هنوز هم من در حال جیغ زدنم و امیرعلی در حال عشق و حال پسرک بازیگوش من خیلی خیلی بزرگ شده گاهی میشینم و با خودم میگم وای این همون فسقلی منه که سه کیلو ...

Untitled 3 Jan 2012 | 08:07 am

امروز چی شده که من وقت کردم بیام بنویسم خودم هم نمیدونم .........خدایا بهم صبر بده تا پایان این پست بتونم صدبار نگم امیرعلی  جون مامان بیخیال من شو .... امیرعلی من خیلی مرد شده عاشقشم خیلی جالبه نمید...

امیرعلی وروجک و عوارض سریال """ع ،ش ،ق ممنوع""" 6 Nov 2011 | 09:08 am

سلام به دوستداران امیرعلی ...با سرما چی کار میکنید ؟ من که به شخصه اصلا حال نمیکنم خوب از احوالات امیرعلی همین بس که یکسره یا سرماخورده یا داره دارو میخوره از بس که ضعیفه شیر نمیخوره گوشت دوست نداره ...

سلامی چو بوی خوش آشنایی 22 Oct 2011 | 11:50 am

ببخشید با عرض معذرت فراوان نمی دونم چرا این مدت صفحه وبلاگ امیرعلی رو نمیتونستم باز کنم و کلی کلنجار رفتم و الان هم با نامیدی اومدم اما خدارو شکر باز شد......... پسرک ناز من روز به روز داره بزرگتر می...

تکلیف من 27 Aug 2011 | 02:55 pm

به به چه عجب از این طرفها.......خوش اومدید میبینید تو رو خدا وقتی اختیار آدم دست یه مامان تنبل و بی حوصله باشه خوب معلومه آخر و عاقبت وبلاگ من چی میشه دیگه؟ آخه یکی نیست به این مامان ما بگه عزیزم قربو...

من وشیرین کاریهام 20 Jul 2011 | 01:22 pm

ایندفعه می خوام از زبون امیرعلی بنویسم امیدوارم افکارشو بتونم درست منعکس کنم دسته گل امروز: عصری با دوست شفیقم شایان رفتیم تو حیاط و کلی بازی کردیم این دوستم هم دست کمی از خودم نداره هرچند به من نمی...

همه روفیلم می کنم حسابی 13 Jul 2011 | 06:43 am

خوب هر وقت که می یام بشینم بنویسم یادم میره از صبح تا شب کلی مطلب دارم ها ولی یادم میره احتمالا دارم آلزایمر میگیرم......سرعت این اینترنت هم که تو این خراب شده مثل موتور دیزلی میمونه جون میگیره..........

من کودکم یا تو؟ 6 Jun 2011 | 02:24 pm

پسر نازم قبل از اینکه برات بنویسم می خوام کمی ازحرفهای دلمو بهت بگم اینجا مینویسم چون الان اگه برات بگم شاید متوجه نشی پس مینویسم که یه روزی که خوندی بهتر بفهمی البته الان هم عجیب نیست که بفهمی چون تو...

ماجراهای من و امیرعلی 10 May 2011 | 12:20 pm

دیروز هلنا دختر دایی امیرعلی اینجا بود و کلی باهم بازی کردن وسط بازی هلنا با کلی پز به امیرعلی گفت: ما می خوایم بریم فیلیپین پیش آرش اونجا تو رو راه نمیدن چون آرش تو رو نمیشناسه  بعدشم اونجا کلی اسباب...

پسر پرچونه من 3 May 2011 | 06:55 pm

خوب امیرعلی جدیدا خیلی خیلی به توان بی نهایت حرف میزنه و این دقیقا هرچی به شب نزدیک میشیم بیشتر میشه ازصبح که بلند میشه تا شب یکریز داره یا سوال میپرسه یا نظر میده دیشب از ساعت ۱۱شب که رفتیم بخوابیم...

Recently parsed news:

Recent searches: