Blogfa - ghor87.blogfa.com - عاشقانه های متاهلی

Latest News:

کامنت صدف عزیز 22 Aug 2012 | 05:15 am

salam mohammad jan va dostaye nazam khobam...hastam gahi...mikhonameton...delam vase in khonam tang mishe ama dege shoghi vase bargasht va neveshtan nadaram shayad ye rozi hame in hesaye bad az bin ra...

Untitled 1 Aug 2012 | 07:59 pm

سلام صدف عزیز من  دلم واقعا برای خودت و دست نوشته هات خیلی تنگ شده فکر میکنم دیگه وقت شده که برگردی خواهر گلم  خواهش میکنم برگردد.

Untitled 30 Jun 2012 | 01:33 am

متن کامنت یکی از دوستان که من براش خیلی احترام قائل هستم زنانه تر از هر زنی ..... مژگان درود من عادت ندارم دخالت توی کار مردم بکنم اما چون خواستیدآقای محمد نظرمو میگم.صدف رو چند باری خونده بودم. . ....

Untitled 28 Jun 2012 | 06:41 pm

صدف و علیرضا عزیز پیشاپیش من و همه دوستان سالگرد پیوندتان را تبریک عرض میکنیم و امید به ان داریم که سالیان سال در کنار هم پاینده باشید

Untitled 24 Jun 2012 | 07:59 pm

با سلام به خدمت دوستان عزیز من چند ماه قبل وقتی داشتم وب گردی میکردم با این وبلاگ اشنا شدم. مطالبش برام خیلی جالب بود وقتی میدیدم چه قشنگ دل نوشته هاشو نوشته به این روانی و زیبایی احساس میکردم اون...

Untitled 28 May 2012 | 10:48 pm

سرم بشدت شلوغه... داریم برای عروس تازه وارد خرید میکنیم...دیروز هم من و مامانم رفتیم واسش انگشتر نشون گرفتیم... خیلی خیلی گشتیم تا یه انگشتر تک و خوشگل انتخاب کردیم...هر چند میدونم سایزش کوچیکتره و ...

نامزد داداشم!!! 27 May 2012 | 05:35 am

الان و در حال حاضر اینقدر اعصابم بهم ریخته ست و بغض دارم و دارم از عصبانیت میترکم که حد نداره! دلم می سوزه...از اینکه من خودم با شوق و ذوق کامل دسته گل آشنایی رو با داداشی رفتم و انتخاب کردم و اینقدر...

تولدت مبارک عزیزم 26 May 2012 | 06:45 am

امروز تولد کسیه که تموم زندگیه منه ، عمر  ِ منه ، جونه ِ منه ، هستی  ِ منه و در یک کلام خلاصه کنم تنها دلیل زنده بودن و زندگی کردنمه. همه ی زندگی من ، همسر عزیزم ، میخوام بگم : همون روزی که تو به دنی...

استرس و مراسم... 24 May 2012 | 08:55 am

این هفته کلی استرس داشتم و هنوزم ادامه داره...بخاطر مراسم خواستگاری داداشی...خدا کنه عمه ی دختر خانوم زنده بمونه و عقد و عروسی داداشم و برادرزادشو ببینه...اینطور که من شنیدم محرم راز عاشقی دخترخانوم ت...

سالگرد ِناگفته ها 22 May 2012 | 05:10 am

سال گذشته توی یه همچین روزی ، زدم به سیم آخر و با عصبانیت وارد مطبت شدم...منشی داد میزد :خانوم کجا میری دکتر مریض دارن و من بدون توجه به منشی وارد اتاقت شدم...منشی عصبانی دنبالم اومد و گفت خانومممممم ...

Recently parsed news:

Recent searches: