Blogfa - nasrinbb.blogfa.com - سیاه + سپید + خاکستری

Latest News:

دنیای بی روح 31 Jul 2013 | 09:44 pm

دلم از اینجا هم گرفته است . معرفت در دنیای مجازی باقی مانده بود که آن هم از بین رفته . اگر هم نرفته آنقدر کمرنگ است که برای دیدنش ذره بین لازم است ! همه چیز تبدیل شده به حرف . . . . . . این هم پایان...

به مرگ گرفت و به تب راضی شد 8 Jun 2013 | 06:15 am

یکی بود یکی نبود . روزی روستایی فقیری که از تنگدستی و سختی معیشت جانش به لب رسیده بود نزد آخوند ده رفت و گفت : آملا ! فشار زندگی آنقدر مرا در سختی قرار داده است که به فکر خودکشی افتاده ام .  از روی زن...

اردیبهشت تمام نشو ! 17 May 2013 | 04:43 am

نگاه مهربان علی ، وقتی که داشت سوار سرسره میشد و روی آخرین پله اش ایستاد به من که از پشت پنجره به او خیره شده بودم خیره ماند . نگاه کرد و لبخند زد و من هم لبخند زدم . از برکت های اردیبهشت همین لبخندها...

ابر و باد و مه خورشید و فلک در کارند تا مرا از جای برخیزانند! 19 Apr 2013 | 04:33 am

سلام . به نام خدا . ما خواستیم انشای " عید خود را چگونه گذراندید را بنویسیم " دیدیم که وقت نکرده ایم تمام قسمت های کلاه قرمزی را ببینیم و ناراحتیم و آدم وقتی عشقش را نمی بیند حرفی برای گفتن ندارد .....

خانم ها هر روز خانه می تکانند. 2 Mar 2013 | 06:51 am

گویی یادم رفته بود که وبلاگی هم هست . جایی هم وجود دارد که دقایقی مرا در خودش فرو می برد . جایی که باعث می شد من وبلاگ بخوانم ، کامنت بگذارم ، کامنت بجوابم ! صد البته که وقتی چیزی را دوست نداشته باشی ...

روزی وبلاگی که دوست می داشتم 22 Jan 2013 | 11:54 pm

مدت هاست دارم فکر می کنم کاری را که دوست داشتم انجام بدهم و از انجامش لذت می بردم دیگه اینطور نیست برایم ... دیگر نوشتن هیچ ذوقی را در من بر نمی انگیزد ... از این هم بدم می آید که اینجا را همین طور ب...

نسرین + آرام - سایه = رادیکال نسرین آرام = آرام 18 Jan 2013 | 07:11 pm

سلام . من نسرین هستم ولی نسرین هم نیستم ! می خواهم خودم را معرفی کنم ولی معرفی من در گرو معرفی دو نفر دیگر است . یعنی تا آنها را معرفی نکنم توان رخ نمایی از خودم را نخواهم داشت : سایه : راستش من نم....

پاپانوئل مهربان 26 Dec 2012 | 04:30 am

پاپانوئل دیشب همین ساعت ها بود که به تهران رسید . گوگل می گفت خب . بعد یک خانوم دکتری از ارامنه می گفت که پاپانوئلشان امشب می آید . و من پرسیدم که آیا برای بچه ها درون جوراب هدیه ای گذاشته اند ؟ و او ...

آخرین بازمانده 17 Dec 2012 | 09:29 pm

از درختی که کچلی پاییز گرفته بود ، برگی به زمین افتاد . برگی نارنجی ... باد انداختش درون جوی آب و من قدم هایم را با حرکت برگ در آب میزان کردم و جاهایی برگ لای سدی که جلوی رویش بود گیر می کرد اما آب هم...

دانه های برنجی که سوختند ... 10 Dec 2012 | 06:14 pm

این دانه های برنج فکر مرا مشغول کرده به خود . البته من از بچگی فکر چیزهایی بودم که به نظر همه خنده دار می آمد . مثل این مورد که وقتی کمک مادرم می کردم و نخود فرنگی پاک می کردم آن یک دانه ی نخود فرنگی ...

Recently parsed news:

Recent searches: