Blogfa - saharisf200.blogfa.com - تنهاترین

Latest News:

شدم تنهاترین تنها................. 7 Dec 2008 | 03:34 am

برای آمدنت دعا کردم و نیامدی هزار قطره اشک را فدا کردم و نیامدی دلم در انتظار دیدنت سکوت کرد در آن سکوت تو را صدا کردم و نیامدی نمی خواهم دگر چیزی از این دنیا گریزانم از این امروز و از فردا نمی ...

وسعت تنهایی.............. 7 Dec 2008 | 03:17 am

اگر از وسعت تنهایی من می پرسی به بلندای خیال به بلندای فرو ریختن قطره اشکی از دل و به عمق وحشت وحشت از آنچه حقیقت دارد وحشت از من بی تو وحشت از تو بی عشق وحشت از عشق بی ما .... شرق تنهایی من رو به سوی...

نگاه کن..................... 7 Dec 2008 | 02:44 am

- نگاه کن! شهر تاریکست. چراغی روشن نیست. کسی امشب! به فکر صبح فردا نیست. عشق مرده! صداقت سوخته! عاطفه پژمرده! ایمان گمشده! وجدان خوابیده! عدالت در بند! امید بر باد! خدا از یاد رفته است. هر کس بتواند ...

درس امروز................ 6 Dec 2008 | 10:57 am

   شاگردی به استاد خود گفت :  من خیلی از مرگ می ترسم .این ترس از کودکی با من بوده , آیا میتوانید به من بگویید چرا کسی مثل من که دارد به خوبی زندگی میکند ,روزی باید بمیرد ؟ استاد فکری کرد و گفت : چه ک...

سراغ از من..... 6 Dec 2008 | 10:26 am

سراغ از من نمی گیری گل نازم،نمی شناسی صدای کهنه سازم، نمی دونی مگه اینجا دلتنگم،نمی بینی مگه با غصه دمسازم، سراغ از من نمی گیری ،نگیر اما،فراموشم نکن هرگز گل زیبا.

ولی افسوس.................... 6 Dec 2008 | 10:11 am

وقتي سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختري بود که کنار دستم نشسته بود و اون منو "داداشي" صدا مي کرد . به موهاي مواج و زيباي اون خيره شده بودم و آرزو مي کردم که عشقش متعلق به من باشه . اما اون ...

دیوانگی های من... 7 Nov 2008 | 07:36 am

 مي‌روم شايد كمي حال شما بهتر شود مي‌گذارم با خيالت روزگارم سر شود از چه مي‌ترسي برو ديوانگي‌هاي مرا آنچنان فرياد كن تا گوش عالم كر شود مي‌روم ديگر نمي‌خواهم براي هيچ كس حالت غمگين چشمانم ملال‌آور ش...

افتاب 7 Nov 2008 | 07:26 am

پسرک پشت پنجره نشسته بود و به باران نگاه میکرد، به این فکر میکرد که چه مدت دیگر میخوهد ببارد! هم باران را دوست داشت هم افتاب را ، اما با خود گفت چرا باید ببارد؟! مگر انسانها به خورشید نیاز ندارند؟! به...

زندگی یعنی این. 7 Nov 2008 | 07:25 am

بر این پرده ها و پنجره کمرنگ انچه دوست میدارم نمی یابم کجایند؟ واژه هایی که رنگین کمان بدیع ترانه و مهربانی بودند. اینجا من نمیخواهم چیزی بدانم تنها کافی ست بر بال پرنده ای بنشینم تا در خواب ...

مرگ عشق 7 Nov 2008 | 07:21 am

کسانی که تابوت مرا قدم قدم در خیابان های  شهر پیش می برید پارچه ای مشکی بر رویم بیندازید تا همه بدانند که به دیار بدون یار رفته ام چشم هایم را باز بگذارید تا همه بدانند که هنوز چشم به راهش هستم پاه...

Recently parsed news:

Recent searches: