Blogfa - sasann.blogfa.com - مسافرخانه اتفاق

Latest News:

Untitled 5 Oct 2010 | 03:48 am

از كينه ي تو پريم آقا گرگه! از تو متنفريم آقا گرگه! كم آرد بمال روي دست و پايت ما گول نمي خوريم آقا گرگه! ... از دوستت دارم به دوستت دارم که دوستت دارم نه! دوستت دارم بی هیچ حرف اضافه ای ...

Untitled 15 Mar 2010 | 10:58 pm

گلدسته هایش را تماشا می کنم از دور امشب سلامی هم به آقا می کنم از دور خوشحال باش ای دل شبیه پرچم سبزش بین کبوترها  تو را جا می کنم از دور هم خضر را هم حضرت عباس را امشب نزدیک سقاخانه پیدا می کنم ...

Untitled 20 Nov 2009 | 02:39 am

و او نيامد كه ببيند که چه حالی دارم يك يك جام پر از شراب دستت باشد تا حال من خراب دستت باشد اين چند هزارمين شب بيداري است ؟! اي عشق فقط حساب دستت باشد

همه اینها برای توست 17 Oct 2009 | 11:14 pm

مسافرخانه اتفاق تا ...... نیاید تعطیل است همه اینها برای توست تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم تو را به خاطر عطر نان گرم برای برفی که آب می شود دوست می دارم تو را برای دوست داشتن...

100 15 Sep 2009 | 12:30 am

مسافرخانه اتفاق تا اطلاع ثانوی  تعطیل شد اگر بیایی دفتر خاطراتم را به آب خواهم انداخت و قاب عکس اتاقم را به پستوی زمان خواهم برد . بودنت را باور خواهم کرد و اجازه ورود هیچ نگاهی را به رویاهایم نخواهم...

99 6 Sep 2009 | 12:26 am

هر روز سراغ دردسر می گردم با عشق به دنبال خطر می گردم گفتی که برو ، چشم ، ولی چون خورشید شب می روم و سپیده بر می گردم یک بار ، نه صد بار ، نه هر بار نفهمید انگار نه انگار... نه ! انگار نفهمید فر...

98 27 Aug 2009 | 10:57 pm

من شبم، تاریک خورشیدی برایم پست کن چشم هایم شب شد امیدی برایم پست کن می روی باغ از گل سوسن سراغم را بگیر هرچه از آن لال پرسیدی برایم پست کن باد می آید تمام سایه ها  را می برد گیسوان روشن بیدی برا...

97 27 Aug 2009 | 02:23 am

چندروزی است که تنهابه تومی اندیشم ازخودم غافلم امابه تومی اندیشم شب که مهتاب درایینه من می رقصد می نشینم به تماشابه تومی اندیشم همه روز به تصوير تو مي پردازم همه گريه شب را به تو مي انديشم اگر آ...

96 12 Aug 2009 | 10:25 pm

با دیدن تو دست و دلم می لرزد زیبایی تو چقدر وحشتناک است! انگار که چاره ای ندارم دیگر دختر!پدر تو بود چوپان می خواست؟ ************* چندی است که در سرم تکاپویی هست آشفتگی و شور و هیاهویی هست چندی...

95 12 Jul 2009 | 09:25 pm

تقدیم به او .... تقدیر من است: ناگزیرم او را زندانی و در بند و اسیرم او را تا آن نفسی که در کنارم باشد ماه آید اگر ، نمی پذیرم او را تا پر بزنی ، پرنده ای در قفسی لب تر بکنی ، پر از هوا و هوسی ...

Recently parsed news:

Recent searches: