Blogfa - socotesard.blogfa.com - تاریخ بی حضور تو یعنی دورغ محض

Latest News:

آمـــــــــــــــــــــــــــدی 2 Mar 2013 | 12:02 am

آمـــــــــــــــــــــــــــدی تا دقیقه هایت را ساده- امّا دقیق- بفروشی دست های نمک ندارت را پای طیّ طریق بفروشی! هرکجا را قدم زدی دیــدی رگِ مردُم پُر از غم و درد است با خودت فکر کرد...

تقدیم به آقای تمام مهربانی ها... 5 Jul 2012 | 03:44 am

اي شاهد جان باز آ ، در غيب جهان تا كي ؟ وين سينه زخمي را اين رنج نهان تا كي ؟ در زلف تو پيچيده ، چشمان سيه بختان اين چشمه خشكيده ، اي موي ميان تا كي ؟ در وصل بهارانت ، دل پاره شد از هجرت اي مژده ...

آن لحظه نخست ، من و تو که روبرو 7 Jun 2012 | 09:40 am

آن لحظه نخست ، من و تو که روبرو چشمان ما بدون سخن ،گرم گفت و گو من مثل مرده ای که شبی در کنار توست با بوسه تو زنده شدم لحظه طلوع این قطره های اشک برایم مقدس اند با اشک انتظار شما می کنم وضوع وقت...

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران 14 May 2012 | 04:40 am

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی تو بمان و دگران وای به حال دگران رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند هر چه آفاق بجویند کران تا به...

گاهی دلم به حال خودش گریه می کند... 31 Mar 2012 | 07:37 am

گاهی دلم به حال خودش گریه می کند! وقتی که سنگ می شوم و شیشه ام هنوز... وقتی که داغ می شود از آه سینه سوز وقتی که کنج خلوت تاریک و بسته ام... تنها نشسته ام...... وقتی که از تمامی دنیام خسته ام..... .....

زندگی رسم خوشایندی نیست 23 Feb 2012 | 12:01 pm

در سکوتی تنگ در حصاری مستور عطر تنهایی من در همه جا پیچیده است و هوس هوش مرا آکنده با تمنای گناهی مبهم مادر آگاه ز تنهایی من می پرسد تو چرا مثل عدم تنهایی؟ تو چرا کنج قفس هیچ نمی خوانی باز تا ...

فریب... 22 Jan 2012 | 01:26 pm

رز بود و لاله نیز به گلشن رسیده بود آری دوباره مرد به یک زن رسیده بود آنی که عشق را به دو عالم نمی فروخت اینک بهانه بود که رفتن رسیده بود با خود نبود شاعر و زن عشوه می پراند بانوی بیوه ای که جدید...

... 9 Dec 2011 | 05:52 am

صادقانه دل سپردم .... سرنوشتم شوم شد قلب من با رفتنت از عشق هم ؛ محروم شد دل که در زندان چشمانت دقایق می شمرد عاقبت حکمش رسید از دوریت محکوم شد من تظاهر می کنم خوبم ولی دردی عجیب جا گرفت درسینه ا...

رفت من ماندم و ... 21 Sep 2011 | 11:53 am

رفت و نگفت من بی او از ماه و خورشید هم تنهاترم تو ، تو زائر ضریح و کبوتر و آیینه ، تو عابر این کوچه و میهمان این خانه ، تو خط به خط خوانده ی این داغ های پر عطش ، تو گمان می کنی ، اگر می دانست حال ِ م...

رفتی... 10 Feb 2011 | 09:41 am

رفتي ... رفتي و كفش هاي دلت را نهيب زدي  ، كه خيال آمدن هم به سرشان نزند ... رفتي تا هميشه ي اين روزهاي خاكستري ، گوشه اي از دلم ، محض لحظه اي دوباره داشتنت، هي التماس شود و تو اما ... اصلا ً اما ندا...

Recently parsed news:

Recent searches: