Blogspot - dastanmss.blogspot.com - داستان های باور نکردنی

Latest News:

Untitled 8 Dec 2005 | 09:26 am

سلام دوستان عزیر وبلاگ های خودم رو تکمیل کردم و در اختیار شما عزیزان میگذارم که نهایت استفاده رو بکنید امید وارم رضایت شما جلب شود ممنون http://dastanms.blogspot.com/ - http://dastanms1.blogspot....

سلام 16 Nov 2005 | 11:01 pm

سلام بچه ها این ایدی من هست کاری داشتید به من بگید در خدمت هستیم هر کسی کمکم کنه ممنون میشم pesar_bahal_bavafa@yahoo.com omidlam@yahoo.com

Untitled 16 Nov 2005 | 10:53 pm

سلام دوستان این هم وبلاگ دوم من به اسم داستان های باور نکردنی 2 برید و از خوندن اون هم لذت ببرید http://dastanms1.blogspot.com/

مامانی 10 Nov 2005 | 10:20 am

سلام مامانی از وقتی که يادم مياد شبها پيش مامانم ميخوابيدم.مامانم عادت داشت فقط بايک شورت بخوابه.منم شبها قبل از خواب کلی با هاش ور ميرفتم البته اونم هميشه با دودول من بازی ميکرداين موضوعبرای من عادی...

سکس 4 نفری 10 Nov 2005 | 10:18 am

سلام سکس 4 نفری سلام من يه دوستی داشتم به اسمه مهدی بچه باحالی بود چرا؟ چون داستانی که مينويسمو برايه دوتا مون اتفاق افتاده من با مهدی خيلی حال ميکردم با هم ندار بوديم يه بار باهم يکی از بچه هاي مدرس...

سعید 10 Nov 2005 | 10:17 am

سلام سعید سلام.اسم من سعيده. در حال حاضر 28 سالمه. من دو تا خواهر دارم و يه برادر كه همگي از من بزرگتر هستن. ماجرايي كه ميخوام براتون تعريف كنم عين واقعيته كه براي من و دختر خواهر بزرگم اتفاق افتاد.خ...

کنار استخر 10 Nov 2005 | 10:16 am

سلام کنار استخر روز جمعه بود. هوا گرم و آفتابی. من و افشين رفته بوديم خونه مريم که شانزده سالش بود و خواهرش سيزده سال و دختر خالشم همسن مریم بود. همه فقط با شورت کنار استخر بوديم. فقط شيلا خواهر مريم...

کس دادن ملیحه 10 Nov 2005 | 10:14 am

سلام كس دادن مليحه حتما ماجرايي رو كه قبلا براتون تعريف كردمو يادتون هست و اما ادامه داستان.بعد از اون ماجرادرست يادم نيست كه چند وقت شد نرفتم خونشون فكر كنم حدودا يكي دوماهي شد يعني راستش يه جورايي...

پرده حلقوی 10 Nov 2005 | 10:12 am

سلام پرده حلقوي سلام به همگي.همونجور كه قول داده بودم ميخوام ماجراي دكتر رفتن مليحه رو براتون تعريف كنم.بعد از اون شب كه ترتيب مليحه رو از جلو دادم ديگه مليحه ول كن نبود و روزي چند بار زنگ ميزد كه چك...

لز من وخواهرم 10 Nov 2005 | 10:09 am

سلام لز من و خواهرم سلام اول از همه يك چيزي بگم كه همه اسم ها رو مستعار انتخاب كردم.اسم من نيلوفره و دانشجوي سال دوم رشته كامپيوتر هستم اين جريان رو كه براتون تعريف ميكنم تابستان سال قبل اتفاق افتاد ...

Related Keywords:

داستان کس, داستان تلمبه زدن, لز, داستان مامان, داستان لز, سکس گروهی, کس دادن, dastanmss.blogspot.com, من و مامان و خاله میترا 2, داستان سکسی واقعی

Recently parsed news:

Recent searches: