Blogfa - asemankaviri.blogfa.com - رهایـــــــــــِ وحشـــــــــیـــــــــ
General Information:
Latest News:
Untitled 16 Aug 2013 | 10:24 pm
بی تابی های دنباله دارم در امتداد معاشقه های ناتمام هزاران ساله مرا به ورطۀ گریز ناپذیر بیداری می کشاند و فرداهای بدون تو چه شتابان و بی رحم از میان رویاهای پوچ و لالم هلهله سرمیدهند... باید رفت...
Untitled 4 Aug 2013 | 03:29 pm
ماه مصلوب شده بی رمق می تابد بر دنبالۀ دیشب شبی که نمی مرد... خسته تر از فانوس رو به باد همواره چشمهایم دوخته بر درهای ماسیده بر دیوار... اینجا سرزمین من است رویاها بر نبض زندگی ام قندیل ...
Untitled 16 Jul 2013 | 03:12 pm
در این حجم کوچک انباشته از تاریکی زنی آرمیده با اندامی بی حوصله که صدای نفس های ممتد و تکراری اش خاطرات از یاد رفته ای را در قبرستان غمگین ذهنش جان می دهد ... آری این منم تنها در سرزمین بایر ...
Untitled 10 Jul 2013 | 04:40 pm
سیال تر ز شیره جادویی حیات در ریشه درخت در من طنین بانگ ترت را فرو فکن ای شیر ... ای نجیب خروشان افشانده یال د وزش بادهای سخت جسم مرا فروکش و روح مرا بنوش نای ما به دندان بخراش و بر خروش زن...
Untitled 8 Jul 2013 | 03:46 pm
گندم زار چشمهایم ویرانه ای شده است که دیگر گامگاه تو نیست ... در این شبهای پریش هیچ بهانه ای نیست تا یاداوری ات کنم مگر خالی آغوشم ... کهنگی ممتد زندگی بر لحظه هایم پینه بسته است ... و من...
Untitled 3 Jul 2013 | 10:46 pm
آری تو آن امید عبث بودی کاخر مرا به هیچ رها کردی بی آنکه خود به چارۀ من کوشی گفتی که درد عشق دوا کردی ... +کم کم یاد خواهی گرفت که عشق تکیه کردن نیست و رفاقت اطمینان خاطر ... ...
Untitled 30 Jun 2013 | 05:15 pm
شبنم مهتاب می بارد دشت سرشار از بخار آبی گلهای نیلوفر من کجا لغزیده ام در خواب؟ ای خدای دشت نیلوفر کو کلید نقره درهای بیداری؟ می وزد بر من نسیم سرد هشیاری حوریان چشمه در زیر غبار ماه : کیست این...
Untitled 29 Jun 2013 | 10:52 pm
می تازی همزاد عصیان به شکار ستاره ها رهسپاری دستانت از درخشش تیر و کمان سرشار اینجا که من هستم آسمان خوشۀ کهکشان می آویزد کو چشمی آرزومند؟ و اینجا افسانه نمی گویم و قصه نمی پردازم در باغستا...
Untitled 27 Jun 2013 | 04:45 pm
بی خوابی های دنباله دارم در امتداد معاشقه های نا تمام به خواب می روند من دختری زیبا با اندامی لبریز از ترک های خشک عاطفی و لبهایی که فراموش کرده اند چگونه عشق را ادا کنند... من با چشمانی پر ...
Untitled 23 Jun 2013 | 03:48 pm
ابرهای بی ثمر راه ماه را می بندند خوابم نمی برد.. سردرگم هزار غم خُرد... از چه رو می گریزم؟ ای پهنۀ عظیم دوست داشتن حیاتم همچو علفزاری از توست که سرکش از میانش می تازم از پی تو ! آهای شکارچی...
