Blogfa - maghzekhali.blogfa.com - تراوشات یک مغز خالی
General Information:
Latest News:
Untitled 13 Mar 2011 | 11:41 pm
نویسنده این وبلاگ زنده س، خیالتون راحت ... باز داره عید میشه ،ولی عیدها دیگه رنگ و بوی قدیم رو نداره ، بوی کفش و لباس نو نمیده، بوی هزار تومنی لای قرآن نمیده، بوی دور هم جمع شدن نمیده ... برای من ط...
Untitled 28 Nov 2010 | 01:28 am
یه رویای کوچیک ، اینقدر کوچیک که قابل لمس نبود... ولی یک دفعه... خیلی خیلی یه دفعه اومد تو دنیای واقعیم.. نفهمیدم چی شد... حس کردنش شیرینه،سکر اوره،یه خلسه و ارامش میاره و من بازم ته دلم کوچیکم میلرزه...
Untitled 9 Mar 2010 | 02:00 am
دوباره متولد شدم...... در بیست و سه سالگی.....
Untitled 3 Feb 2010 | 08:49 am
سایه مرگ (قسمت اول ) برای بار صدم به پهلو غلتید،چشمش به هیکل همسرش افتاد که آروم کنارش خوابیده بود و صدای نفس های منظمش ،تنها صدای این سکوت سنگین بود، زیر نور ملایم چراغ خواب همه چیز شکل دیگه ای به خ...
Untitled 26 Jan 2010 | 02:29 am
سلام... تصور کنید : تصور کنید یه دختر و یه پسر خیلی عاشقانه با هم ازداج می کنند..این زوج خوشبخت، خوشبختانه هیچ مشکلی هیچ مشکلی تو زندگیشون ندارن،همچنان روابط عاشقانشون رو حفظ کردن و روز به روز هم ای...
Untitled 19 Jan 2010 | 08:38 am
سلام و هزار تا سلام... میخوام دوباره مثل قبل به اینجا برسم و این یه تصمیم کاملا جدی هست...این ۲ هفته که یه دفعه غیبم زد دلیلش ۲ تا چیز بود: اول که شارژ adsl لطف کرد و در یک لحظه خیلی حساس تموم شد و م...
Untitled 30 Dec 2009 | 06:39 am
سلام دوستهای نازنین.... یه هفته ست میخوام بیام و بنویسم ولی نمیشه...اخه گل پسرم اومده و به کامپیوتر به چشم هوو نگاه میکنه.... حالا که من اینجام.... خب داشتم فکر میکردم...موضوع این دفعه همه همین فکر...
Untitled 8 Dec 2009 | 10:00 am
سلام... امروز دوباره اومدم اینجا رو یه اب و جاروی اساسی کردم و انشاا... قراره دوباره روبراه بشه... باور کنید به یه زمان طولانی نیاز داشتم تا فکرم رو یه استراحتی بدم و با یه روحیه تازه ادامه بدم... ...
Untitled 31 Oct 2009 | 11:35 pm
سلام ... هستم...زنده ام شکر خدا ... ولی هیچ حرفی واسه گفتن ندارم... شاید هم سکوت بهترین حرفهاست واسه کسایی که میفهمن... فقط برای خالی نبودن عریضه اومدم.... وبلاگ همتون رو هم میخونم ... دستم نمیره کا...
Untitled 16 Oct 2009 | 05:41 am
زنده این گونه به غم خفته ام در تابوت حرفها دارم در دل میگزم لب به سکوت
